مقدمه
بهترین چیزی که می توان در تعریف آب نوشت این است که «آب مایه حیات است». آب خالص از نظر شیمیائی از 33 جسم مختلف تشکیل شده است .در حقیقت آب برای انسان آنقدر لازم و مهم است که اهمیت آن مثل وجود آن برای حیواناتی است که در آب زندگی میکنند.
میلیونها و میلیارها سلولهای بدن ما در یک دنیای مایعاتی متغیر زندگی میکنند که به وسیله دستگاههای خودکار بطور معجزهآسایی خون و آب بدن ما کنترل و مرتب میشوند.
آب، نه تنها نقش حیات را دارد بلکه برای بسیار از امراض، دارویی شفابخش است. دقیقاً مشخص نیست که چه خاصیتی در آب هست که تاثیری قطعی بر بیماران، حتی اشخاص سالم و تندرست دارد. اما دانشمندان به طور مکرر تصدیق کردهاند که آب دارای یک قدرت شفابخش خیلی نیرومند میباشد.
گذشته از نتایج نیکویی که آب به بیماران می بخشد دنیای آب همچنین دنیایی پر از نشاط و شادی است که در دسترس همه میباشد و همه میتوانند از آن بهره ببرند. قوای طبیعی که در آب وجود دارد هنوز بطور کامل مورد مطالعه و تحقیق قرار نگرفته است. سیمونباروخ در سال 1893 اولین کتاب اصلی خود به نام «موارد استعمال آب در طب جدید» را درباره این موضوع منتشر کرد. وی در سال 1920 نیز کتاب کوچک دیگری در این باره بنام «ملخص معالجه با آب» انتشار داد. از مطالعه این کتاب به وضوح نتیجه گرفته میشود که آب یک عنصر قوی و مهم در حیات و زندگی انسان است. به عقیده وی، خواص آب عبارتند از: مقوی، مسکن درد، نیروبخش، مدر، معرق، مهوع، مسهل، مفید برای نگهداری متابولیسم، ضد عفونی کننده، قاطع تب، خوابآور و دارای خاصیت بیحس کنندگی موضعی.
روایاتی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه معصوم (ع) درباره خاصیت شفابخش آبهای گرم و سرد و نیز آبهای گرم معدنی که با حرارت و گرمی از چشمهها بیرون میآید وجود دارد که در بعضی بطور کلی عنوان شفابخش بودن آب را تذکر داده و در بعضی خاصیت دارویی آن را تعیین نمودهاند. برخی از این روایات عبارتند از:
امام علی (ع) فرمودند: «سه چیز چشم را نورانی میکند، نگاه به سوی سبزه و منظره زیبا و نظر به سوی آب جاری و دیدار چهره نیکوصورتان و چهره بشاش و شادمان و پاکیزه». روانشناسان جهان نیز بر این عقیدهاند که تماشای آب جاری، اثرات و واکنشهای شفابخشی بر روح باقی میگذارد به طوری که کمتر دارو و درمانی تا آن درجه مؤثر واقع میشود.
امام علی(ع) فرمودند: «بر شخص تبدار آب سرد بریزید آب حرارت تب را خاموش میکند.»[1]
از امام صادق (ع) روایت شده که:
«حزاء با آب سرد برای معده خوب است.»[2]
«اگر خنکی و رطوبت آب نبود آتش معده، او را میسوزانید.»[3]
«آب جوش بر هر چیز نافع است و به هیچ چیز ضرر نمیرساند.»[4]
«آب سرد حرارت را خاموش، صفرا را ساکن و غذا را در معده ذوب میکند و تب را میبرد.»[5]
امام رضا (ع) از پدران بزرگوارشان از حضرت سجاد (ع) نقل کردند: «دو چیز است که به هر شکمی داخل شود آن را اصلاح میکند. آن دو انار و آب زلال میباشند»[6]
انسان، همواره باورهای دینی خود را به گونهای با طبیعت گره زده است. او آنگاه که خدای قادر و متعال را در پی آفرینش جهان، از تلاش و کار وارسته میپنداشت و الهها و ربالنوعها را دستاندرکار تدبیر امور گیتی میدانست، بر پای این ربالنوعها به سجده میافتاد و زمانی که از اندیشههای والا برخوردار میشد و از بند الههها میرست و خدای متعال را همه کاره حیات میشمرد دست تضرع به سوی او میگشود تا بر قوای طبیعت فرمان رحمت و لطف دهد و از خشم و غضب بر بشر خاکی درگذرد. از اینرو نمیتوان هیچ پدیده طبیعی مرتبط با سرنوشت انسان خاکی را، بینگاه به باور و اعتقاد دینی کاوید و ره به راهی روشن گشود. در مقوله باران و آب که حضوری سرنوشتساز در زندگی بشر دارد، این مهم نمودی روشنتر داشته است.
از زمان قدیم، آب همواره در میان تمام ادیان و ملل جایگاه ویژه خود را داشته و مورد احترام و پرستش خاصی بوده است. مردم با عزت و تکریم همراه با ترس به چشمهها و آبهای معجزهگر نزدیک میشدند. در طی مراسم مذهبی اهمیتی خاص برای آب قایل شده و حتی آن را پرستش و خدایانی به آن نسبت دادهاند. این ماده در ادوار کهن در اندیشه مردمان باستان اساس و نقطه آغازین آفرینش و زایش دانسته میشده است.
در اکثر ادیان باستان، آب، باران و عناصر همگون تنها یک مظهر عادی طبیعی نیستند بلکه اصل و ریشه همه چیزند. آب خمیر مایه حیات و خلقت است. به همین سبب است که ایزدان باران و یا آب و دریا در بین این اقوام، مقامهای بالاتری نسبت به ایزدان دیگر عناصر دارند. بیشتر خدایان آبها در بین ملل مختلف الهه بودهاند. در آشور به آنها ایشتار و ملیتا، در بابل ایشتار، در فنیقیه استرادت، در یونان آفردیت، در ایران آناهیتا و در ارامنه به آنها آناهید و استخیک میگفتند. اینها در بین مردم گرامیتر از خدایان دیگر بودهاند و مجسمهها و بناهای آنها در مکانهای پر آب ایجاد میشد.
این همه نقش و قدرتی که مردم باستان برای خدایان آب، باران، رعد و برق، رودخانهها و دریاها قایل بودند بیانگر اهمیت و عظمت باران و آب در زندگی بشر است. این نقش و اهمیت هیچگاه ارزش خود را از دست نداده است بلکه همواره در حال ازدیاد بوده و روز به روز نیز بیشتر میشود. در ادیان توحیدی نیز آب از نقش ویژهای برخوردار میباشد.
در شاهنامه فردوسی پیل سپید که منکوب رستم میشود همان روح آب است که مهار میشود و رونق کشاورزی را به همراه دارد. ناصر خسرو قبادیانی نیز در دیوان اشعار خویش آفرینش را این چنین دانسته:
نهاد عالم ترکیب و چرخ و هفـــت اختر شد آفریده به ترتیب از این چهار گوهر
ز آب روشن و از خاک تیره و آتش و باد چهار گوهر و هر چهار ضد یــکـدگـر
در این بخش، آب از منظر ادیان و تمدنهای باستان، ادیان توحیدی و همچنین آب در فرهنگ ایرانیان بیان میشود. |